Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-30@07:26:03 GMT

تولدی دیگر در شورآباد

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۳۰۳۲

تولدی دیگر در شورآباد

همشهری آنلاین-مژگان مهرابی:هیچ چیز به اندازه وقت گذراندن با گل و گیاه حالش را خوب نمی کند، آنقدر خوب که درد خماری یادش می رود و دلش برای آینده ای پاک و بدون دود و دم تنگ می شود. به تشویق هم اتاقی اش سلیم در کلاس های پرورش گل و قارچ دکمه ای مرکز بازپروری سروش شرکت کرد. کم کم علاقمند شد و چم و خم کار را یاد گرفت وحالا یکی از تولیدکنندگان برتر گل و گیاه به شمار می آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او این اتفاق نیک را از حضورش در مرکز بازپروری ماده ۱۶ سروش دارد. بابک یکی از صدها مددجوی این مرکز است. کسانی که با ورود به این جا بعد از ترک اعتیاد، در کلاس های فنی حرفه ای آموزش می بینند و بنا به علاقه خود در یکی از کارگاه های خیاطی، پرورش گل و گیاه، مکانیکی، صافکاری، نقاشی و آهنگری مشغول کار می شوند.

مرکز بازپروری سروش، جایی آن دورها

کهریزک که تمام می شود، محدوده شورآباد آغاز می شود. انتهایی ترین قسمت نقشه تهران، جایی زیر پونز. بعد از یک ساعت رانندگی آن هم در جاده پرچاله شورآباد، تابلوی مرکز بازپروری ماده ۱۶ سروش نمایان می شود. اولین تصوری که از کمپ ترک اعتیاد یا مرکز بازپروری در ذهن نقش می بندد، جایی است محصور به میله های آهنی، با حیاطی کوچک که وقت استراحت مددجوها مجازند در آن هوایی تازه کنند. اما آنچه جلوی نظر ظاهر می شود، محوطه ای بزرگ و وسیع که دوروبرش تا چشم کار می کند زمین خاکی است. مرز بین بیابان اطراف و حیاط مرکز بازپروری با نهال های اکالیپتوس مشخص شده و فضای دلچسبی را به وجود آورده است. نسیم خنک بهاری پای خیلی از مددجوها را به محوطه کشانده تا در کنار هم از هوای تازه لذت ببرند. ظاهر آراسته ای دارند، رنگ و رخسارشان هم نشان نمی دهد قبلا مواد مصرف می کرده اند. البته به گفته آرش مسئول فرهنگی مرکز بازپروری بیشتر مددجوها در این ساعت از روز داخل کارگاه ها مشغول فعالیتند. او تا سال پیش از مددجوهای اینجا بوده و حالا با ترک اعتیاد و نشان دادن جربزه، به عنوان یکی از کارکنان مرکز سروش استخدام شده است.

هم بیمه هستم هم حقوق می گیرم

آرش راهش را به سمت کارگاه آهنگری کج می کند. ۲۰ نفری در اینجا مشغول برش آهن یا جوشکاری هستند. به درگاهی کارگاه آهنگری که می رسد، با صدای کش داری مسئول کارگاه را صدا می زند: «آقا اسکندری!» مرد میانسالی ماسک جوشکاری را از جلوی صورتش کنار گرفته و کنجکاو سرش را بلند می کند. آرش است. دوست قدیمی.

اسکندری ۵ سالی می شود در مرکز بازپروری کار می کند. از مددجوهای دهه ۹۰ است. بعد از ترک اعتیاد اینجا ماندگار شده و در واقع به استخدام مرکز بازپروری در آمده است. اسکندری برای خود یلی بوده و در جنوب شهر، کارخانه سنگ بری داشته، از برو بیا و بریز و بپاش های زندگی اش می گوید. اینکه همه حسرت زندگی اش را می خوردند. تعریف می کند: «همه جور موادی را امتحان کردم. همه چیزم را هم به پایش دادم. خانه، ماشین، کارخانه، خانواده ... زن و بچه ام خسته شده بودند. شیرازه زندگی ام داشت از هم می پاشید. نمی خواستم آنها را از دست بدهم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه مواد را کنار بگذارم و الان ۵ سال است مواد نمی کشم. اینجا به عنوان مسئول کارگاه آهنگری کار می کنم. حقوق می گیرم و بیمه هم هستم. صبح ها می آیم و غروب هم به خانه برمی گردم.»

دوست دارم اینجا بمانم

کارگاه خیاطی ۱۰ قدم آن طرف تر از آهنگری است. یک سوله بزرگ که در واقع تولیدی لباس نظامی است. ۲۰۰ چرخ خیاطی کنار هم ردیف شده اند و پشت هر کدام یک مددجو نشسته است. جز قژقژ چرخ ها صدای دیگری به گوش نمی رسد. همه مشغول کارند. پارچه های سبز مخصوص یونیفرم ناجا در اتاق کناری برش خورده و به دست آنها می رسد. ابراهیممددجوی دیگری است که از جوانی گرفتار اعتیاد شده است. با دقت پارچه را زیر چرخ می گذارد و پای خود را روی پدال فشار می دهد. برای خودش استاد کاری شده کسی که پیش از این حتی بلد نبود یک دکمه بدوزد. درز را تا انتها می رود و نخ اضافی را با قیچی می برد. چشم هایش را تنگ می کند و با دقت پیراهن آماده را نگاه می کند. نقصی در کار نیست. پیراهن را روی لباس های دوخته شده می اندازد. قواره بعدی را برمی دارد و زیر چرخ می گذارد و همین طور که پدال چرخ را می فشارد، سر درددلش باز می شود: «در شرکت ساخت بالابر کار می کردم و درآمد خوبی هم داشتم. از روی بی تجربپگی و سرگرمی سراغ مواد رفتم. کم کم وابسته شدم وقتی به خودم آمدم که کار از کار گذشته بود. کارم را از دست دادم. گریه پدر و مادرم را برای خودم خریدم. هیچ دختری حاضر نیست با من زیر یک سقف زندگی کند. هر جا بروم تا بفهمند قبلا اعتیاد داشتم به من کار نمی دهند. از سر خوشی نیست که بعد از ترک اعتیاد دوباره سراغ مواد می رویم. کسی به ما اعتماد نمی کند. برای همین دوست دارم اینجا بمانم. هر از چند گاهی هم بهمان مرخصی می دهند برویم خانواده مان را ببینیم.»

اعتیاد، نتیجه شکست عشقی

درست در قسمت شمالی مرکز سروش چند ساختمان بزرگ با دیوارهای سبز رنگ قرار گرفته؛ محل اسکان مددجوهاست. هر ساختمان ۲ سالن دارد با کریدوری طویل که از میانشان می گذرد. آرش با گام های آهسته کریدور را پیش می رود. هر کس را می بیند سلام و علیکی می کند. اگر هم فرصتی دست دهد، از خودش می گوید که چطور سر از اینجا در آورده است:‌ «من را در طرح جمع آوری معتادان گرفتند. ۲۰ سال تمام مواد کشیدم. زندگی ام را تباه کردم. در خانه ما همیشه دعوا و مرافه بود. پدر و مادرم با هم نمی ساختند. زمانی که نیاز داشتم به مشکلاتم توجه کنند، ‌ به فکر گله و شکایت های قوم و خویش خود بودند. تا اینکه درسم تمام شد و پیش دایی خودم مشغول کار شدم. او مواد می کشید و من هم آلوده شدم.»

به اتاق هفدهم، داخل می شود. با صدای بلند مردی که گوشه تخت نشسته و با منجوق جاسویچی می بافد را صدا می زند: «احوال آقا اسماعیل خودمان!» مرد میانسال سرش را بالا می گیرد و با هم خوش و بشی می کنند. روی دست مرد، عکس یک تفنگ خالکوبی کرده، به یاد دوران سربازی اش. اسماعیل خیلی اهل حرف نیست. آرش آرام و درگوشی شرح ماوقعی از احوال اسماعیل می گوید: «اسماعیل چندمین بار است به اینجا می آید. هر بار چند ماهی مهمان است و وقتی بیرون می رود دوباره سراغ مواد می رود. خانواده اش او را طرد کرده اند.» اعتیاد اسماعیل از دوران سربازی است. دختری که عاشقش بوده با مرد پولداری ازدواج می کند و وقتی او از سربازی برمی گردد، دختر را بچه به بغل می بیند. همین انگیزه زندگی را از او می گیرد و از لج روزگار پا در مسیری می گذارد که به تباهی ختم می شود. از ابتدا تا انتهای کریدور مطول ۲۰ اتاق است. ۲۰ چهار دیواری که یک طرف آن با نرده های آهنی محصور شده است. تعدادشان زیاد است. ۲۰۰۰ نفری می شوند. شاید هم بیشتر.

اتاق سرهنگ محمودی، کنار در ورودی سالن یک قرار دارد. او تمرکز خود را روی حوزه فرهنگی گذاشته و سعی دارد شرایط ایده آلی برای مددجوها ایجاد کند. برای همین هر از چندگاهی کارشناس های مراکز فنی حرفه ای کهریزک و شهرری را دعوت می کند تا به اینجا بیایند و به مددجوها آموزش دهند. سرهنگ کمی درباره شرایط مددجوها صحبت می کند: «معتادان متجاهر اغلب کارتن خواب هستند و طرد شده از خانواده، معمولا در طرح جمع آوری معتادان به اینجا آورده می شوند. در ابتدا توسط پزشک معاینه می شوند و اگر زخم باز یا بیماری خاصی داشته باشند به مراکزی که مخصوص آنهاست فرستاده می شوند. اما معتادان دیگر بعد از یک هفته قرنطینه به آسایشگاه منتقل می شوند. نگهداری معتادان در اینجا با مجوز قضایی است.»

چیستی های ماده ۱۶

ایجاد و راه‌اندازی مرکز ماده ۱۶ از اولویت‌های مهم حوزه مبارزه با مواد مخدر است. در این مرکزمعتادانی به تهاجر رسیده و سرپناهی ندارند نگهداری می شوند. معتادان متجاهر معمولا در فضاهای بی دفاع شهری، زیر پل ها و فضای سبز در حال استعمال مواد مخدر دیده می‌شوند. آن ها در طرح های جمع آوری توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر به مراکز ماده ۱۶ آورده شده و رایگان دوره درمان خود را سپری می کنند.

بیشتر بخوانید:حکایت ویلچرهایی که اهدا می‌شوند و مسئولانی که پاسخگو نیستند | پای ما لنگ است و منزل بس دراز

من یک دلیوری هستم

کد خبر 844975 برچسب‌ها اعتیاد- ستاد مبارزه با مواد مخدر کارآفرینی اعتیاد - معتاد

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اعتیاد ستاد مبارزه با مواد مخدر کارآفرینی اعتیاد معتاد مرکز بازپروری ترک اعتیاد مواد مخدر ماده ۱۶

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۳۰۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

غار هارپیا ؛ اینجا زمین کاملا چین خورده است! (+عکس)

عصر ایران - اگر به دنبال یک شگفتی طبیعی دیدنی هستید که زیبایی و پیچیدگی زمین شناسی را به نمایش بگذارد، غار هارپیا (Harpea’s Cave) در مرز فرانسه و اسپانیا یکی از بهترین گزینه ها محسوب می شود. غار هارپیا یا غار آرپیا (Cueva de Arpea) در اسپانیایی، دهانه ای بزرگ زیر صخره ای پیچ خورده است که تاریخ باستانی پوسته زمین را نشان می دهد.

غار هارپیا در Estérençuby، در کمون ناوار، در چند متری مرز فرانسه و اسپانیا واقع شده است. این بخشی از دره آئزکوا (Aezkoa) است که برخی از غارها و مناظر به واقع شگفت انگیز در اینجا قرار دارند. نام هارپیا از واژه ای باسکی به معنای "محل زیر صخره" گرفته شده است که به درستی موقعیت غار را توصیف می کند.

این یک غار زیرزمینی معمولی نیست، بلکه فضایی بین دو لایه سنگ است که طی میلیون ها سال توسط نیروهای تکتونیک چین خورده است. لایه های سنگی متعلق به رشته کوه پیرنه هستند که از برخورد صفحات ایبری و اروپایی تشکیل شده است. این برخورد موجب خم شدن و شکستن سنگ ها و ایجاد چین خوردگی ها، گسل ها و شکستگی ها شد.

غار هارپیا نمونه ای از یک تاقدیس، چینی در طبقات یا لایه‌های زمین که دو سمت آن روبه پایین باشد، است، جایی که مرکز آن توسط قدیمی ترین لایه های زمین شناسی اشغال شده است. تاقدیس در غار هارپیا از سنگ آهک ساخته شده که سنگی رسوبی متشکل از کربنات کلسیم است. این سنگ آهک در حدود 100 میلیون سال پیش، در دوره کرتاسه در دریای کم عمق رسوب کرده بود. با گذشت زمان، سنگ آهک با رسوبات بیشتری مدفون شد و زیر فشار و گرما قرار گرفت که موجب سخت و کریستالی شدن آن شد.

تاقدیس در غار هارپیا در معرض فرسایش قرار گرفته که سنگ های جوانتر بالای آن را از بین برده است. فرسایش همچنین شکافی بین بخش های بالایی و پایینی چین خوردگی ایجاد کرد که غار را شکل داده است. این غار حدود 50 متر طول، 25 متر پهنا و 10 متر ارتفاع دارد و نمای خیره کننده ای از لایه های سنگی منحنی و دره زیرین ارائه می کند.

غار هارپیا نه تنها یک شگفتی زمین شناسی، بلکه یک جاذبه فرهنگی و تاریخی است. این غار برای قرن ها به عنوان یک پناهگاه برای انسان ها مورد استفاده قرار گرفته است. هارپیا محل سکونت، چوپانان، قاچاقچیان، سربازان و زائران بوده است. همچنین نام این غار با افسانه ها و اسطوره ها گره خورده است، از جمله داستان هارپیا، غول زنی که در غار زندگی می کرد و وظیفه محافظت از آن در برابر مهاجمان را بر عهده داشت.

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: غار دیدنی در ایسلند(عکس)

دیگر خبرها

  • غار هارپیا ؛ اینجا زمین کاملا چین خورده است! (+عکس)
  • کشف ۹۰۰ کیلوگرم موادغذایی فاسد در آبادان
  • اینجا غزه نیست؛ بمباران هم نشده است! | اینجا اوکلاهما است که خانه ها بر اثر گردباد تخریب شده اند ... + فیلم
  • مرگ اسرار آمیز دو جوان در پایتخت
  • کشف یک کارگاه تولید همبرگر غیر مجاز در نظرآباد
  • توزیع کننده غیر مجاز دارو در فلاورجان دستگیر شد
  • رایزنی چهارمحال وبختیاری با تجار خارجی در رویداد بین المللی اکسپو ۲۰۲۴
  • کشف ۴/۵ میلیارد ریال مواد غذایی احتکاری در کاشمر
  • ویدئو دیدنی از بازیگرانی که از کودکی مشهور شدند
  • نگاهی به آسیب‌های نوپدید فضای مجازی